موقعیت تکیه خاتون آبادی در نقشه

http://wikimapia.org/#lat=32.6291585&lon=51.6814766&z=18&l=16&m=s&v=9 

 

با رفتن به لینک بالا می توانید موقعیت تکیه خاتون آبادی را روی نقشه مشاهده نمائید.

خم زلف تو دام کفر و دین است
1
2
3
4
5
6
7
خم زلف تو دام کفر و دین است جمالت معجز حسن است لیکن ز چشم شوخ تو جان کی توان برد بر آن چشم سیه صد آفرین باد عجب علمیست علم هیات عشق تو پنداری که بدگو رفت و جان برد مشو حافظ ز کید زلفش ایمن                  
ز کارستان او یک شمه این است حدیث غمزه​ات سحر مبین است که دایم با کمان اندر کمین است که در عاشق کشی سحرآفرین است که چرخ هشتمش هفتم زمین است حسابش با کرام الکاتبین است که دل برد و کنون دربند دین است

کتب آزاد به روایت تصویر

طراح اسد اله ربانی




سفری به موزه آموزش و پرورش اصفهان-دیداری از قرآن آزاد

به بهانه سالگرد رحلت پیر عاشق میرسید حسین خاتون آبادی متخلص به آزاد

عکسها از اسداله ربانی








جناب آقای سید مهدی خاتون آبادی فرزند ارشد مرحوم آزاد

منم که گوشه میخانه خانقاه من است

منم که گوشه میخانه خانقاه من استگرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باکز پادشاه و گدا فارغم بحمداللهغرض ز مسجد و میخانه​ام وصال شماستمگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نیاز آن زمان که بر این آستان نهادم رویگناه اگر چه نبود اختیار ما حافظدعای پیر مغان ورد صبحگاه من استنوای من به سحر آه عذرخواه من استگدای خاک در دوست پادشاه من استجز این خیال ندارم خدا گواه من استرمیدن از در دولت نه رسم و راه من استفراز مسند خورشید تکیه گاه من استتو در طریق ادب باش و گو گناه من است

 

سلام ، سلام بر همراهان و یاران  

 

چند وقت است که نتوانستم وبلاگ را به روز رسانی کنم .. کار دنیا ما را از رسیدن به  

 

دوستاشتنهیایمان غافل کرد .... تفالی زدم به حافظ که خود بهترین روایت گر دل است !!  

 

 

دست حق نگهدارتان

شهادت مولا علی تسلیت باد

سلام ،‌با عرض عذرخواهی خدمت همراهان ، دوستان و آشنایان از اینکه کار دنیا مار از به روزرسانی سایت غافل نموده امیدوارم به زودی شاهد به روزرسانی وبلاگ باشید . در ضمن دوستانی که خواهان درج مطلب یا مقاله در این وبلاگ می باشند لطفا مطلب را به آدرس Rabbani.hamed@gmail.com ایمیل بفرمایند . 

 

یا حق دست علی به همراهتان

ولادت حضرت علی مبارک

 

 

 

این ترک نیست دهن صورت کعبه ست
لبخند که نه قهقهه مستی کعبه ست
کعبه شکافت و پر شد ز تقرب
این قصه اگر غیر این بود داشت تعجب
جبریل زلیخا شد و این آمدنش را
حق دارد اگر پاره کند پیرهنش را

زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست.

زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.

زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود.

زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است.


از کعبه حق بانک جلى مى آید
آواى خوش لم یزلى مى آید
بشنو که سروش وحى حق مى گوید 
آغوش گشائید که على(ع) مى آید
                                                                                          التماس دعا ........

میر محمد اسماعیل خاتون آبادی

محل دفن

تاریخ  درگذشت

تاریخ تولد

تخت فولاد اصفهان

1116 هجری قمری

1031 هجری قمری

بیوگرافی و زندگینامه

میر سید محمد اسماعیل خاتون آبادی، یکی از علمای بزرگ عهد صفویه است . وی در سال 1031 هـ ق به دنیا آمد. تحصیلات او در اصفهان نزد "ملا محمد تقی مجلسی"، "میرزا رفیعای نائینی" و"ملا رجبعلی تبریزی" انجام پذیرفت و وی در علوم زمان خود همچون فلسفه ، تفسیر، ادبیات ، فقه، کلام، منطق و ریاضیات تبحر یافت. خاتون آبادی سالها به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول بود و شاگردان بسیار تربیت کرد که از جمله می توان به فرزندش " میر محمد باقر خاتون آبادی" ، و " میر محمد حسین خاتون ‌آبادی " اشاره نمود. وی همچنین مدرسه ای در تخت فولاد بنا کرد و به تدریس در آن پرداخت و پس از وفات در آنجا به خاک سپرده شد. خاتون آبادی از نظر فلسفی پیرو "ملارجبعلی تبریزی" و از متروجین فلسفه مشاء بود و همچون استادش از مخالفان فلسفه صدرایی (حکمت متعالیه) به شمار می رفت. از مهمترین آثار و تالیفات خاتون آبادی می توان " تفسیر قرآن مجید" ، " اعتقادیه" ، " حاشیه بر شفا" ، " التحفه الرضویه" و " نوروزیه" را نام برد. این عالم ربانی به سال 1116 هـ ق به رحمت ایزدی پیوست و پیکرش در تخت فولاد، در مدرسه ای که ساخته بود مدفون شد. آرامگاه او از بناهای تاریخی عهد صفویه به شمار می رود و به " تکیه خاتون آبادی" شهرت دارد

ظهور سلسله سادات خاتون آبادی در ایران (2)

ظهور سلسله سادات خاتون آبادی در ایران (2)

 

میرزا سلطان حسین بایقرا بن میرزا منصور بن بایقرا بن عمر شیخ بن امیر تیمور گورکان، سلطانی بود صاحب اقبال و مکنت و پادشاهی بود با ثروت و عدالت و همت، معتقدات او نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام به حد کمال بود و در تعظیم و تکریم و تجلیل سادات به هیچ وجه کوتاهی نمی فرمود. علما و فضلا را بسیار گرامی می داشت و در رعایت حال ایشان چیزی فرو نمی گذاشت. وجود سادات را در دستگاه سلطنت مایه خیر و برکت می دانست.

 در آن هنگام که سلطنت به دست وی افتاد، در خراسان ومخصوصاً امور آستانه قدس رضوی علیه السلام بسیار هرج و مرج بود و در کار تولیت و امور موقوفات مدعیانی پیدا شده بود و هر چند نفر یک قسمت از در آمد و عایدات را حیف و میل می نمودند.

سلطان حسین از این جریان پریشان حال شده و در صدد اصلاح آن بر آمد و خواست به این وضع خاتمه دهد و اصولاً دسته ای را از خارج برای تصدی و تولیت و کلیه امور آستانه بگمارد و متصرفین و متجاوزین فعلی را از این کار بر کنار نماید. پس از مشورت با ندماء و مشاورین نامه هایی را به اطراف و شهرستانهای متصرفه و غیر متصرفه خود ارسال نمود که یکنفر از سادات اصیل و صحیح النسب را به او معرفی نمایند تا امور تولیت بعهده او محول گردد. از هر شهرستان که جواب داده می شد و کسی را معرفی می نمودند، قبل ا آنکه با کسی اظهار نماید عین نامه را بر روی مرقد مطهر با دست خود می گذاشت و متوسل به خود حضرت می شد و حقیقت آن را از خود حضرت مسئلت می نمود. نامه بیست و چهار ساعت در حرم مطهر می ماند و شب را با طهارت و نیت به خواب می رفت و منتظر بود که در خواب این مجهول بر او کشف گردد. یک یک این نامه ها را با این رویه انتظار جواب داشت. این جریان دو سال به طول انجامید و چون بر طبق نیت خود، خواب بر او ظاهر نگشت و موفق به کشف نشد، ناچار شبی را در حرم مطهر بیتوته نمود و حل این مسئله غامض را از خود آن حضرت استدعا نمود. این بیتوته در یکی از شبهای جمعه ماه رجب سال هشتصد و هشتاد هجری قمری بود. لذا عریضه ای تهیه، در زیر سر نهاد و به پای ضریح مقدس به خواب رفت. در خواب درک حضرت نمود که فرمودند رسولی با نامه ای به نقیب السادات مدینه جدم اعزام کن که سادات صحیح النسب که جدم حضرت صادق آل محمد علیه سلام الله در صحت نسبت آنها گواهی فرموده و نسبت آنها را به خود پیوند داده، در آنجا هستند. چون بیدار شد حرم را معطر دید. با کمال قوت قلب از حرم خارج شد و در آن روز به شکرانه این نعمت و این موفقیت امر داد هر که هر حاجتی دارد و به دربار او مراجعه نماید، برآورده نمایند.

 

                                                         تهیه و نگارش : امیرحسین نعمت اللهی